کانت خوانی [3]/ 2– مذهب اصالت عقل Rationalism

ساخت وبلاگ

 

کانت خوانی [3]

مجید نصرآبادی

 

2 – مذهب اصالت عقل Rationalism

هر متفکری لاجرم با شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانۀ خویش در حال گفتگوی مدام است. اگر بپنداریم که متفکرین در خلاء و یا به شکلی مجرد از زمان و مکان می اندیشند، ره به خطا برده ایم. زیست جهان هر انسانی نه زیستی انفرادی و انزواگرایانه است بلکه زیستی اجتماعی و درون فرهنگی است و تصور شخص، منفک از زمینه و زمانه اجتماعی و فرهنگی، ساده انگاشتن فرضیه هاست.

کانت به عنوان یک متفکر اصیل دوران خویش، علاوه بر این که در دوره نقدی به خلق سه اثر مهم دست می یازد که نشان از نگاه معرفت شناسانه ی وی دارد، آراء خویش را درباره انقلاب فرانسه، عصر روشنگری، صلح ماندگار، انجمی از شهروندان جهان و موضوعاتی از این دست بیان کرده که بیانگر گفتگویش با زمینه و زمانۀ خویش است.

 

کانت در زمانه ای می زیست که دو سنّت فلسفی مهم از اقتداری ویژه برخوردار بودند: مذهب اصالت عقلگرایی (خردگرایی) و مذهب اصالت تجربه گرایی (empiricism).

شناخت شناسی فیلسوف مذهب اصالت عقلگرایی در معنای کلی خویش بر کاربرد عقل تکیه دارد و از استناد به شهود عرفانی یا عاطفه و احساس دوری می کند؛ مذهب اصالت عقلگرایی ممکن است که امور فوق طبیعت و عقیده وحی الهی را انکار نکند اما برای این قبیل امور در کشف و اسرار شناخت انسان اعتباری قایل نیست. بسیاری از فیلسوفان مذهب اصالت عقلگرایی به وجود خداوند اعتقاد داشتند؛ دکارت، اسپینوزا، لایبنیتس از معتقدین به وجود باری بودند ولی بَری از نقش باری در شناخت شناسی بودند و یا حداقل سعی می کردند که نقش پیش فرض وجود باری را در شناخت شناسی مفروض نگیرند. مذهب اصالت عقلگرایی بر اصول عقلی و منطقی در اندیشه، رفتار و گفتار تکیه می کند تا به کسب معرفتی یقینی ناشی از تراوشات عقلی دست یابد. عقلگرایان در برابر مذهب اصالت تجربه قرار می گیرند؛ تجربیون تنها منبع معتبر برای شناسایی مطلق و یقینی جهان را اتکاء به تجربه حسی می دانند و برخلاف مذهب اصالت عقلگرایی، قلمرو ذهن و عقل را در کشف امور معتبر ندانسته و از درجه اعتبار ساقط می کردند.

مذهب اصالت عقلگرایی اعتقاد به حقایق بالقوه فطری دارد و تجربه تنها فرصتی را در اختیار ما می نهد که در ذهن با نور خویش، صدقیّت حقایق بالفطره را ادراک و تایید کنیم. این حقایق تعمیم های استقرایی حاصل از تجربه نیست و صدقیّت آنها محتاج به هیچ گونه اثبات تجربی ندارد. صادق بودن حقایق بالفطره فی نفسه مشهود است و از نظر منطقی مقدم بر تجربه است، هرچند از نظر نفسانی ممکن است فقط در هنگام تجربه به ادراک صریح صدق آن نائل آییم. لایبنیتس معتقد است که حقایق بالفطره به شکل نامشخصی در ساختمان ذهن تقرر دارد، هرچند که از نخستین لحظه آگاهی علم صریح به وجود آنها نداشته باشیم.

فیلسوفان مذهب اصالت عقلگرایی در دوره ای می زیستند که علمگرایی و تفوق ریاضیات، دست بالا را داشت و گاهی دانشمندان علوم طبیعی و ریاضی در مباحث متافیزیک اظهار عقیده می کردند. گالیله در کتاب "سادجاتوره" می نویسد:« خداوند فلسفه را درکتاب عالم نوشته است، هرچند مادامی که زبان این کتاب را که زبان ریاضیات است، نفهمیده باشیم، نمی توانیم آن را بخوانیم». پس فیلسوف مذهب اصالت عقلگرایی از خود می پرسد،"آیا فلسفه نمی تواند به عینیت و یقینی مشابه روش ریاضی دست یابد؟" بدین منش است که اکثر فیلسوفان مذهب اصالت عقلگرایی، دستی در ریاضیات داشتند: دکارت ریاضیدان بود، اسپینوزا کتاب"اخلاق" خویش را با روشی ریاضیاتی تالیف کرد و کشف لایبنیتس نیز در انتگرال ریاضیات، محل بحث است.

عقلگرایی را در سه زمینه می توان بررسی کرد: عقلگرایی در فلسفه، عقلگرایی در کلام و عقلگرایی در روشنگری.

عقلگرایی در فلسفه را به دو دسته تقسیم کرده اند: عقلگرایی واقع گرایانه (رئالیست)، عقلگرایی معناگرایانه (ایدئالیست). نخستین فیلسوف عقلگرای واقع گرایانه را افلاطون می دانند و دکارت، اسپینوزا و لایبنیتس را می توان جزء این گروه به شمار آورد. فیلسوفان عقلگرایی واقع گرایانه معتقدند که قواعد و مفاهیم عقلی نه تنها برای ذهن (فاعل شناسا) بلکه برای اعیان و اشیاء خارجی (متعلق شناسایی) نیز معتبرند. مقدماتی که بر اساس آنها ارزش عقل را استدلال می کنیم از ارزشی مطلق نیز برخوردار است. این قواعد مطلق، مبنای اندیشۀ ما و هر اندیشۀ دیگر و هر چیز دیگر (حتی علم و فعل خدا) نیز هست. قواعد ضروری موجودات در علم باری، ثبوت و وجود دارد و همۀ اشیاء بر طبق آنها ساخته شده است و عقل ما نیز بر اساس همانها استدلال می کند. دیدگاه مثل افلاطون، گواهی بر این مدعاست؛ در مرتبه ای برتر از این دنیای محسوس، عالم مثُل یا اعیان ثابت وجود دارد که منبع همه موجودات و هرگونه معرفت است و نوعی هماهنگی میان عالم ذهن و عین ایجاد شده است و روان آدمی پیش از آن که به عالم محسوس درآید در عالم مثُل وجود داشته است. تمثیل غار افلاطون مؤید این نظریه است و آنچه در قرون اولیه مسیحیت و در میان نئوافلاطونیان در باب لوگوس مطرح می شد و همچنین نظریه همه خدایی اسپینوزا در زمزه عقلگرایی واقع گرایانه جای می گیرد. عقلگرایی معناگرایانه نوعی خردگرایی است که در نزد کانت به خوبی معرفی شده است. نزد کانت احکام کلی و ضروری تجربی نیستند، بلکه مستند به عقل و ذهن ما می باشد و برخلاف عقلگرایی واقع گرایانه، اصول عقلی فقط در قلمرو ذهن ماست و درباره اعیان و اشیاء خارجی صدق نمی کند. عقلگرایی معناگرایانه، احکام پیشین (ماتقدم) a priori و احکام تحلیلیanalytical judgement را در عالم ذهن صادق می داند و مبنای حرکت این احکام را ذهن می داند.

 


برچسب‌ها: کانت خوانی
+ نوشته شده توسط مجید نصرآبادی در جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ و ساعت 20:34 |
Crisis ...
ما را در سایت Crisis دنبال می کنید

برچسب : کانت,خوانی,مذهب,اصالت,عقل, نویسنده : greeka بازدید : 170 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:59