از قرص اکستازی تا دازاین هایدگر

ساخت وبلاگ

از قرص اِکستازی تا دازاین هایدگر
مجید نصرآبادی

قرص‌های روان‌گردان، مواد مخدر، مشروبات الکلی و سایر مخدرات سنّتی و مدرن در یک ویژگی مشترک هستند: بُرون‌خویش _ ایستایی. مهم نیست که از چه نوع ماده‌ای جهت تخدیر جسم و جان استفاده می‌شود یا روان را دگرگون می‌کند و اثرات هر یک بر تن و روان چیست بلکه آنچه در تمامی اشکال مُسکرات و مُخدرات از منظر هستی‌شناسانه مشترک است و کاربردی یگانه دارد، بُرون‌خویش - ایستایی است.
سازندهٔ قرص اِکستازی، الکساندر شولگین انگلیسی - آمریکایی بود که آن را در سال ۱۹۷۶ جهت درمان برخی اختلالات روانی ساخته بود و در زمینه روان‌داروشناسی، بهترین نامی را که می‌شود برای این قرص انتخاب کرد، اِکستازی نامید.

اِکستازی ( به یونانی ἔκστασις( به لاتین ecstasis, exstasis, extasis)، ( به انگلیسی ecstasy, ekstasis(به فرانسه: Extasie) و ( به آلمانی Ekstase) در زبان‌های مختلف اروپایی تقریباً به یک شیوه تلفظ و نوشته می‌شود که همگی ریشه در زبان یونانی باستان دارد. در زبان انگلیسی امروزی برابرنهاد این واژه به فارسی، الهام، خلسه، وجد، حظ، شور و شوق بسیار، از خود بی‌خودی، بی‌خویشی، خود فراموشی، شوریدگی، جذبه، شعف، تب و تاب، شور و هیجان و سرمستی در لغتنامه‌ها ذکر شده است.

اکستازی در زبان یونان باستان از دو بخش تشکیل شده است: ek به معنای "بیرون" و stasis به معنای "ایستادن" است که می‌توان آن را《برون‌ایستادن، پیش‌ایستادن، بیرون از خویش بودن یا از خود بی‌خودشدن》ترجمه کرد.

شَمن‌ها یا جادودرمانگران در قبایل ابتدایی و حتا تا به امروز از قارچ‌های تخدیری یا سایر روانگردان‌ها جهت تخدیر و خلسه استفاده می‌کردند. هاتِف معبد دِلفی در یونان باستان که پیشگویی می‌کرد برای رفتن به خَلسه از گازهای تخدیری استفاده می‌کرد تا قدرت خلسه داشته باشد. در گذشته کارکردهای مُخدرات با آنچه امروزه دیده می‌شود متفاوت بود. بخش مهمی از این کارکرد را در جادوگری و پیشگویی شاهد هستیم که برای شخص با ایجاد خلسه و وجد، امکان "برون خویش‌ - ایستایی" را فراهم می‌کند.

روان‌شناسان معتقدند در تمام دنیا، جوانان محروم از موقعیت اجتماعی و کسانی که با تبعیض و تحقیر روبه‌رو هستند یا افرادی که فاقد آینده روشن می‌باشند و همچنین جوانانی که در خانواده‌های سخت‌گیر زندگی می‌کنند یا امکانات شغلی و تفریحی مناسب ندارند، برای فرار از تنهایی، بیشتر به مصرف قرص اکستازی یا سایر مخدرات یا مسکرات گرایش دارند.

دلایل بسیاری برای شروع مصرف قرص اِکس در جوانان و نوجوانان وجود دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها تصوری است که افراد نسبت به این ماده دارند؛ به‌ویژه که در محافل آن را با نام “قرص شادی‌بخش” می‌شناسند. امکان ایجاد "وجد و خلسه" یکی از بارزترین دلایلی است که مصرف روان‌گردان‌ها را باعث می‌شود. خروج از وضعیت اینجایی/ پیشینی و تجربه وضعیت آنجایی/ پَسینی یکی از آرزوهای انسانی است، آرزویی که پیر و جوان نمی‌شناسد، چرا که اساساً، انسان وجودی اینجایی/ آنجایی دارد.

اگر به ریشه‌های زبان‌شناختی این قرص بیشتر توجه کنیم نقش هستی‌شناختی مخدرات و مسکرات بیشتر آشکار می‌گردد. هایدگر Heidegger، فیلسوف آلمانی (۱۸۸۹ - ۱۹۷۶) در کتاب "وجود و زمان" و "مقدمه‌ای بر متافیزیک" و سایر آثارش، پیرامون مفاهیم "دازاین"، "اکستازی"، "اگزیستنس" و سایر اصطلاحات برساخته‌ی خویش توضیحات مبسوطی ارائه می‌دهد که مقوّم همین دیدگاه "برون‌خویش _ ایستایی" نسبت به قرص اکستازی است.

هایدگر بجای واژه انسان، بشر، آدم و یا هر نامی دیگر که برای شناسایی این موجود پستاندار می‌توان بهره جست از اصطلاح برساخته آلمانی دازاین Dasein استفاده می‌کند. ترجمه دازاین در زبان فارسی، "وجودِ اینجا/ آنجایی" یا "اینجا و آنجا بودن" است.
وجود انسان تمایزی ژرف با وجود سایر موجودات در جهان دارد. دازاین موجودی است که وجودش برایش مسئله است. انسان چیزی است که تصمیم می‌گیرد یا گرفته است که باشد. دازاین، امکان خودش است. دازاین موجودی است که می‌تواند تصمیم بگیرد باشد یا نباشد. بودن یا نبودن، مهمترین مسئله برای دازاین است. دازاین بیش از همه درباره "چگونه بودن" و "نوع و شیوه‌ی بودن" خود در این پرتاپ‌شدگی به جهان تصمیم می‌گیرد.

نحوه‌ی بودن دازاین این است که می‌تواند اشکال مختلف بودن را اختیار کند و از میان آنها دست به انتخاب زند.
این دازاین است که در میان موجودات "اگزیستنس" دارد.
اگزیستنس به معنای "پیش ایستادن" است. دازاین، پیشِ‌روی خویش و جلوتر از خویش، ایستاده است و نحوه‌ی بودنش را برای خویش می‌آفریند، آن گونه که هیچ موجود دیگری نمی‌تواند. هایدگر این شیوه‌های بودن دازاین را اگزیستنسیال‌های دازاین می‌خواند.
هر انسانی، تصویر و تصوری از خویش نسبت به آینده خویش دارد. یکی دوست دارد که پزشک شود، دیگری می‌خواهد که ثروتمند شود و آن دیگری، چیز دیگری آرزو می‌کند؛ تمامی این آرزوهای ما شیوه‌های برون‌خویش - ایستایی ما هستند. هر یک از ما در هر لحظه از بودن‌مان، تصویر و تصوری از خود داریم که جائی بیرون از ما و پیش‌روی ما ایستاده است. هر انسانی اکستازه‌های دارد.

هایدگر می‌داند که همه حتا اگر بخواهند، نمی‌توانند که پزشک یا مهندس شوند. شرایط و وضعیت ویژه هر کسی، امکانات انضمامی ما را محدود می‌کند: 《بهره‌مندی از اگزیستنس همواره به وسیله‌ی واقع‌بودگی محدود می‌شود》

هر دازاین مصممی دارای آینده‌ای است که با مرگش خاتمه می‌یابد و گذشته‌ای که به تولد او و شاید پیش از آن بازمی‌گردد و یک حضور در لحظه اکنون. هایدگر این‌ها را اکستازه‌ها می‌نامد. اکستازه با اگزیستنس مرتبط است و ریشه‌ای واحد دارد، هم از منظر لغوی و هم معنایی.

شیوه زیست انسان ارتباطی مستقیم با اکستازه‌های او دارد. اکستازه‌هایی که اغلب تحقق پیدا نمی‌کند چون جهان واقع همانی نیست که جهان اکستازه‌های ما باشد. میان جهان واقع و جهان خیال فاصله‌ی معناداری وجود دارد.
مخدرات یا ما را از جهان واقع دور می‌کنند و به جهان اکستازه‌ها یا خیالی نزدیک می‌کنند یا از جهان اکستازه‌ها دور می‌کنند و جهان خیالی را به فراموشی می‌سپارند؛ قرص اکستازی نیز همچون سایر مخدرات چنین عملکردی دارد.
شکاف میان جهان واقع و خیالی همیشه یکی از دغدغه‌های انسانی بوده است. اکستازه‌های ما که فرصتی برای ظهور و بروز نمی‌یابند تنها با قرص‌های اکستازی مجال فراخوانی می‌یابند. این علاقمندی انسان‌ها به مخدرات، جهت پُر کردن همین شکاف میان جهان واقع و خیالی است و مجالی فراهم می‌کند تا هستی خویش را و وزن بودن خویش را به فراموشی سپاریم.

+ نوشته شده در شنبه ۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت 14:31 توسط مجید نصرآبادی  | 

Crisis ...
ما را در سایت Crisis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : greeka بازدید : 149 تاريخ : چهارشنبه 12 بهمن 1401 ساعت: 2:56