مجموعه غزل "بچرخ و قونیه را آفتابگردان کن"، اثر سعید رضادوست

ساخت وبلاگ

مجموعه غزل "بچرخ و قونیه را آفتابگردان کن"، آخرین اثر سعید رضادوست به همت نشر نگاه معاصر در سال 1395منتشر شد. چاپ این اثر بهانه ای شد که به دیدارش بشتابم و رهاورد این ملاقات، یادآوری چند نکته شد که در درک اثر کارساز می افتد.

و اما مجموعه غزل "بچرخ و قونیه را آفتابگردان کن"؛ مایلم به جای واژه ی "نقد" از واژه ی "دیدار با متن" استفاده کنم، زیرا در مفهوم نقد، سنجه و ترازویی نهفته است که ناقد را متعهد به استفاده از آن می کند. همانطور که در بخش سوژه یادآوری می شود، شاعر در مقام سوژه است، ناقد اثر هم سوژه است. شیوه دیالوگ شاعر و ناقد می تواند مربوط به دوساحت وجودی متفاوت باشد، هرچند که درون یک پارادایم زیست می کنند و لذا میزان ناقد می تواند در مورد اثر کاربردی نداشته باشد. پس من به دیدار اثر می روم و با حفظ فردیتم با جهان متن رویارو می گردم و به کشف زوایای آشکار و نهان متن می روم.

 

سوژه: شخص/ شاعر موجودیست که در ترکیبی از زمان و مکان و در لا به لای اشیاء و رخدادها قرار دارد و لذا دارای نظرگاه و دیدگاهی پیرامون مسایل اطرافش است. سوژه/ شاعر موجودی فعال است که در میان ساختارهای حقوقی و تعهدات اجتماعی قرار گرفته است، پس اخلاقاً احساس مسئولیت می کند. سوژه/ شاعر در جامعه ای تحت سلطه عرفهای زبانی و اجتماعی است که گاه سعی می کند بر این عرفها فایق آید. سوژه/ انسان تحت تاثیر فرهنگ، اقتصاد، جامعه، سیاست و حتی امیال جمعی است و به تنهایی نمی توان فردیتی خاص برای سوژه/ انسان قایل شد، بلکه باید او را جزیی از پارادایم (الگوی ساختارمند زمانه) دوران نیز دید. نظریه پردازان امروزه سوژه را جایگاه مشترک چندین گفتمان نظری می دانند و ارزش تعریفی ثابت برای سوژه که تنها انتساب به فرد باشد، مورد تردید است. سوژه هرچندکه کاربر زبان است و منشاء کنشهای گفتاری، فکری و نگارشی است بلکه در تکمیل فرایند ساختار زبان و ساختار ذهنیت خودآگاه نیز نقشی فعال دارد. پس سوژه از فرهنگ و پارادایم زمانه ی خود، هم تاثیر می گیرد و هم تاثیر می گذارد و می تواند نماینده گروهی از دیگر سوژه ها باشد.

قدرت: هر اجتماعی برپایه ی مجموعه ای از ارزش ها و نهادها تعریف شده است و آنچه ارزش شناخته شده و نهادینه می شود توسط روابط قدرت تعیین می گردد. مهمترین صورت قدرت، در توانایی شکل دادن به اذهان سوژه/ انسان نهفته است. قدرت سعی می کند که سوبژکتیویته را به یک نا- شخص وارگی بدل کند. قدرت سعی در منضبط کردن سوژه ها دارد و انضباط، اجرای پیوسته عقلانی شده و مرتباً تعلیم داده شده و دریافت دقیق فرمان برای اجراست که در آن تمام نقدگری شخصی بدون قید و شرط به حالت تعلیق درآید و کنشگر بدون تزلزل و منحصراً برای اجرای فرمان آماده می شود. تکثیر کردارهایی برای ارتقاء و سامان بخشی سوبژکتیویته را نیز قدرت می نامند.

زبان و قدرت: چگونه افراد از طریق گفتمانها و زبان اداره می شوند؟ قدرت چگونه از مجرای زبان جاری می شود؟ زبان دارای یک مولفه محتوایی، و یک مولفه ارتباطی  است. این دو بعد از زبان را نقش های تراکنشی و برهمکنشی می نامند. به کارگیری زبان برای بیان محتوا را نقش تراکنشی و کاربرد زبان را در بیان روابط اجتماعی و نگرش های فردی نقش برهمکنشی می نامند. اگر دو نفر با هم اختلاف نظر داشته باشند، بعد تراکنشی کاربرد زبان عبارت است از چیستی یا محتوای مخالفت بر سر یگ گزاره معین. اما بعد برهمکنشی مخالفت دربرگیرنده این نکته است که مخالفت کننده چه نگرش یا چه نوع ارتباط بینافردی با فرد  طرف مخالفت دارد. آیا بیان مخالفت همراه با بی احترامی یا احساس برتری جویی نسبت به طرف مقابل است یا به گونه ای ابراز شده که نشانه احترام و حفظ حرمت طرف مقابل است؟

در مدل زبانشناسی براون و لوینسن، ادب عبارت است از توجه به وجهۀ (face) شنونده و به کارگیری راهبردهایی به منظور کاهش میزان تهدید آن. براون و لوینسن وجهه را، ”خودانگاره عمومی ای که هر عضو جامعه برای خود قائل است“ تعریف نموده اند و برای هر فرد دو نوع وجهه بر می شمارد: وجهه سلبی و وجهه ایجابی. مراد از وجهه سلبی، میل فرد به آزادی عمل در اجتماع و بیزاری از تحمیل، و منظور از وجهه ایجابی میل او به تأیید شدن، دوست داشته شدن و پذیرفته شدن به عنوان عضوی از گروه و جامعه است. این دو وجهه « خواست » یا نیاز« پایه » محسوب می شوند و هر عضو عاقل و بالغ جامعه به این دو وجهه در خود و دیگری توجه داشته و خواستار آن است که به میل یا وجهه خواست او احترام گذاشته شود، همانگونه که او نیز به وجهه خواست دیگران احترام می گذارد. اما در تعاملهای روزمره، و به طور طبیعی، خواستهای افراد در تقابل با یکدیگر قرار گرفته و افراد کنش هایی انجام می دهند که وجهه دیگران را مورد تهدید قرار می دهد. به این گونه کنش ها، تهدیدگرِ وجهه اطلاق می گردد. کنشهای تهدیدگرِ وجهه ممکن است وجهه سلبی یا ایجابی یا هر دو نوع وجهه گوینده، شنونده یا هر دو نفر را تهدید نمایند. مخالفت، یکی از کنشهایی است که وجهه ایجابی مخاطب را تهدید می کند.

قدرت از نظر براون و لوینسن عبارت است از میزان یا اندازه ای که گوینده می تواند طرحها یا داوريهای خود را بر شنونده و طرحها و داوريهای او تحمیل نماید. طبق این تعریف، قدرت ویژگی ای است در اختیار شنونده که گوینده با توجه به نسبت این قدرت با قدرت خود، در مورد چگونگی بیان کنش تهدیدگرِ وجهه تصمیم می گیرد.

نتیجه: شاعر را در مقام سوژه ای دیدم که مناسبات قدرت در قالب زبان بر او تاثیر گذارده است؛ قدرت حاکم از مجرای زبان بر وی اثر گذارده و وجهۀ (face) شاعر را مورد تهدید قرار داده است و شاعر به این تهدیدگران وجهه اش واکنش نشان می دهد. اشعار بانو، ممنوع التصویر، شرم، تاملات، فرخنده، تبعید، آرزو و ناگهان در این مجموعه از این دست واکنش هایی است که شاعر به تهدیدگران وجهه اش نشان داده است.

این مقاله پیشتر در هفته نامه "آفتاب صبح نیشابور" به تاریخ 29/9/95 به چاپ رسید.

Crisis ...
ما را در سایت Crisis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : greeka بازدید : 210 تاريخ : يکشنبه 5 دی 1395 ساعت: 9:14